آدم دلش می سوزه .. یعنی باید بسوزه ... یعنی انتظار می ره که بسوزه .... برای یه بیچاره ای که داره به جرم کار خیر کردن و دست و دل باز بودن محکوم می شه ... برای یه جوون معصوم 29 ساله که همه سیاستمدار های ایران و همه ملت ایران رو مدیون کمک های بی دریغ خودش کرده .... نمی دونم ایشون که انقدر به فکر اقتصاد این مملکت ... و تحت فشار قرار نگرفتن کاندیدا ها در زمان انتخاباته ... چطور تا الان شناخته نشده بوده ... و چطوری اینهمه اعتبار و پشتوانه رو طی 29 سال عمر با عزت خودش کسب کرده؟ ...حالا من نمی خوام راجع به گناه کار بودن یا نبودن این شخص نظر بدم (حتی بعد از اتمام دادرسی هم نمی شه به رای دادگاه استناد کرد) به هر حال از نظر من ایشون همون طور که دوست با وفایی(!) برای آقا زاده ها هستند, لقمه چرب و نرمی هم برای سرگرمی مردم شدن....
فقط خیلی برام جالبه ... از یک طرف یک جوون 29 ساله تو دادگاهی که از تلویزیون بسیار محترم هم پخش می شه ... داره از 300-400 ملیون هایی حرف می زنه که از جیب مبارک (!) در راه رضای خدا (!) بذل و بخشش کرده ....و از یک طرف دیگه معلمهای عزیز این مملکت پس از سالها نداری و تبعیض بالاخره از تنگیه روزی رونه مراکز رسمی کشور شدن ... از یک طرف دیگه دبیر کل سازمان ملل برای حل معضلات افغانستان تشریفشون رو اوردن تهران .... و خانواده ملی-مذهبی ها هم رفتن پیشواز تا یک خبر داغ به آقای کوفی عنان بدن .... خبر از وضع بد زندانی هاشون و نقض حقوق بشر....
یک چیزی که در مورد اتفاقات سیاسی همیشه برای من جالب بوده ... هم زمانی بعضی از اتفاقاته و ارتباط بینشون ... از دادگاه کرباسچی و عبدالله نوری و استیضاح مهاجرانی و دستگیری ملی-مذهبی ها و جریانات کوی ...بگیرید ... تا ... وبرد و باخت فوتبال و قتل های خیابونی و تصادفات غمبار و ناگهانی دانشجویی ... و اینکه توی تعطیلات دانشگاه ها یا نزدیک های 4شنبه سوری و شب عید و محرم و ... بوقوع می پیوندند ... قصد من تاریخ نگاری و بررسی ارتباطات فی ما بین نیست ...
درسته که ممکنه یک اتفاقی معلول گریز نا پذیر یک اتفاق دیگه باشه ... ولی خیلی از اتفاقات هستند که نقش سرگرمی های سالم رو برای مردم دارن ... بعضی ها هم نقش الکل رو دارن ( درسته که هر نوع الکلی حرومه ... ولی اگر نا خواسته باشه و به تجویز پزشک معالجی که فراموشیه یک موضوع مهم رو برای مریضش تجویز کرده ... حلاله ! ) ... یک سری دیگه از اتفاقات هم نقش پیاز داغ رو بازی می کنن به منظور تهییج احساسات مردم در جهت مورد نظر.... به هر حال از نظر من همه اتفاقات اون جوری نیستن که دیده میشن و حتما دلیل موجهی(!) پشتشون هست ... بله همه چی حساب کتاب داره شهر هرت که نیست ... مملکت صاحاب داره ... تئوریسین داره ... چی فکر کردین؟؟
ولی با وجود اینکه مملکت قانون داره.... دل سوز داره ... هنوز تئوریسین هایی هستن که شبانه روز وقت می گذارند و برا مردم سرگرمی تهیه می کنن ... اکثر اتفاقات تا یک جایی قابل پیش بینی و کنترله ... و تا دقیقه نود نه تئوریسین ها نه مصدومین نه تما شاچی ها و نه بازیگران (چه از نوع با خبر از فیلمنامه چه نوع شووت و اسباب دست) ... هیچ کدوم نمی تونن حدس بزنن که آخر بازی به نفع کی تموم می شه ... حتی خیلی وقتا بعد از اتمام بازی هم برنده واقعی معلوم نمی شه ...
یکی از جذابیت های سیاست هم همین غیر قابل پیش بینی بودنشه ... البته وقتی که نقش تماشا چی رو بازی کنی ... نه مصدوم یا بازیگر و یا حتی برنامه ریز ....
No comments:
Post a Comment