Thursday, June 28, 2007

سلام
سلام بر من...
و سلام بر خواب که خوش منزلی است برای آسودن از اندیشه...

در این روز های گذر ... روز های زندگی که هر دمش آزمونی است مارا ...
!گاه خود آزمونی تازه می تراشیم ... آزمونی که به سختی آن آگاهیم ... اما نتیجه در ابهام است و ارزشمند ...
با خود می گویم :
می خواهم بدانم ...
می خواهم بشناسم ... و بسنجم ...
که را؟ چه را؟
شاید خودم را ... توانم را ...دیگر آدم ها را ... دنیا را ... زمین را زمان را ...
و خدا را
خدایی که چه بازی ها دارد برایم ... آنگاه که تنها دمی به عشق بیندیشی ...

انتظار ... انتظار آیا می شکفد در برابر چشمانم ؟