Sunday, February 16, 2020

مادر

خواب بریده بریده نوزاد گواهیست بر شب دراز تکه پاره مادر!

نو مادری که تازه می فهمد مادرش را از پس شب های دراز!

مادر هر شب وصله زده رویاهای شبانه نوزادش را نه تنها با رویاهای ازدست رفته شبانه اش که با رویای زندگی خود ! 

شب دراز را پایانیست!

و روز بعد نوزادِ سرزنده زندگی می آفریند در مقابل چشمان بی خواب ولی لبریز از عشق مادر

شب های زیادی رفوگری رویای کوچک با رویای بزرگ تکرار می شود.

یکسو از پیوستن رویاهای شبانه یک رویای زندگی شکل می گیرد و سوی دیگر رویایی ذوب می شود.

روزی می رسد که نوزاد می رود پی رویای بزرگتر و هیچوقت شاید نداند رویاهای شبانه اش چگونه رفوخورد.

شاید نداند .... ولی رویای مادر در تاروپود شب و روزش تنیده شده و رویاهایش بوی مادر را میدهد! بوی عشق می دهد!

و اینگونه بشر راه بقا می جوید ... 

نه بقای خود که بقای عشق! 
عشق از نسلی به نسل دیگر ره می پوید در رویا و جاودان می ماند.

و مادر که رویایش را فدای نوزادش کرد همواره سمبل عشق می ماند.

مادر دوستت دارم!