Friday, April 28, 2006

از سفر یک روزه به اصفهان برگشتم ...
بچه ها برداشت داشتن از بازارچه جلوی مسجد امام ...
مسابقه تیم والیبال هما و ذوب آهن هم بود ...
خلاصه تو 18 ساعتی که اونجا بودم همش درحال دوندگی و این ور اون ور رفتن بودم
....
از همه هیجان انگیز تر بالا رفتن از پله های باریک و عجیب حجره های تو بازارچه بود و متر کردن دیوار هایی که یک جاهاشون فرو ریخته بود ... ولی هنوز استفاده می شد ... ...

سفر بدی نبود ... البته شاید می تونست پر بار تر باشه ...
مشخصه این سفر برای من اینه که اولین کروکی زندگیم رو از نمای خارجی مسجد شیخ لطف الله کشیدم ... و همه امیدوارم کردن که برای اولین کار خیلی خوبه ...

Tuesday, April 25, 2006

من و دنیای جدید من ...
من و سوالاتم ...
نا شناخته ها یی که فاصله زیادی باهام دارند
سوالات و ابهاناتی که دور سرم می چرخن ....
دوستان و استادانی که آماده هستند تا پاسخگویم باشند ...
اما حسی عجیب مانعم می شود ... نمی خواهم لذت ندانستن و کم کم درک کردن رو با یک میانبر کوتاه از دست بدهم ....
می دانم که زمان برای هدفم خیلی مهم هست .. و باید درست مصرفش کنم ...
ولی انگار هنوز هیچی نشده .. امر بر من مشتبه گشته که پای درراه بی سرانجام هنر نهاده ام ... منطق و برنامه ریزی بی معنا گشته و لذت حال را ترجیح می دهم به هدفی که دوستش داشته ام ...
و لذتی انکار ناپذیر از حضور در این دنیای جدید ...
لذت از تلاش برای ارتباط دادن ... مسائل علمی ... فیزیک .... هنر ... کار عملی ... و تاریخ هنر ...
تاریخ زندگی انسانهای برجسته هر عصر .... طغیانگران هر عصر ...
عشق به طغیان رو در دلم به جوش میاره ...
تلاش برای شناختن قوانین و عشق به شکستن اون قوانین ....

نمی دانم ... این چه راهیست که پیش گرفته ام ....
عاقبت را خدای به خیر کناد

Sunday, April 23, 2006

check this out:

I love u !
عجب کتاب خفنیه "هنر در گذر زمان"

خوندنش خوشاینده ... ولی حفظ کردن اطلاعات و اسامی توشون یک کمی ... فقط یک کمی سخته ...
راستش ... من که زدم تو خط کتاب خوندن ... اونم این تیپ کتاب ها ...
فعلا می خونم و لذت می برم ... دوست ندارم حفظ کنم ....می خونم و می رم ...
از مجموعه کتابهایی که بخونم .... مباحثی که توشون تکرار می شه احتمالا یادم می مونه ...

زندگی خوبه و داره می گذره ... اگه خودم نخوام سختش بگیرم ... اون بهم سخت نمی گیره ....
خودم با دست خودم تو راه زندگیم سنگ نندازم ...
و نگذارم ترس از آینده نا شناخته حالم رو خراب کنه ...


من اینجا میام و می نویسم ...فقط برای یادآوری به خودم ...
احتمالا به درد هیچکس دیگه ای نمی خوره ... گذشت اون دورانی که یک نیم نگاهی هم به خواننده ها داشتم .... اینجا دیگه ارزش عمومی نداره ....
دقیقا اون برکه کوچیکی هست که قبلا هم گفته بودم ...
بهتر شما خواننده ها اینجا وقتتون رو تلف نکنید .... بروید کنار دریا و از عمق و گستردگی بی انتهای دریا لذت ببرید ...

این برکه خیلی کوچیکه ... برای خودم هم جا نیست ... منم باید کوله بار سفر ببندم ...

سفری که رویاش همیشه در ذهنم بوده ...
این پرونده باید دوباره به جریان بیفته ...

نباید اجازه بدم که تو برنامه هام غرق بشم ...
من برنامه رو می ریزم ....و من مسئول کم و کاستی هاش هستم ...

از خدای مهربونم می خواهم کمکم کنه تا در درجه اول اون تعادلی و تناسبی که تو زندگیم می خوام بتونم اجرا کنم ... و بعد از میانه این زندگی شلوغ با یاری و کمک خودش به رهایی برسم ...
خداجونم مرسی .... مرسی ... برای همه چی مرسی ....
مخصوصا شور و شوقی که تو وجودم داره می جوشه ... عشق به ساختن ... و عشق به حرکت ...

Tuesday, April 18, 2006

خیلی چیزا داره تغییر می کنه ...
حتی عادت اینجا اومدن ...
دارم زمینه درسی و کاریمو عوض می کنم ...
می خوام فوق لیسانس رشته ای امتحان بدم که هرکی می شنوه شاخ درمیاره ...

حس خوبی دارم ... احساس جوونی و پر انرژی بودن ...
یک راه سخت تا قله ...
من عاشق کوهنوردی از بیراهه هستم ...
حالا اینجا تو زندگی عادیم هم تجربش می کنم ...
ببینم چیکارم .... می تونم از پس کارهای سخت و عجیب و تجربه نشده بر بیام ...

یک ترس کوچیکی گه گاه ته دلم میاد ... وقتی خودم رو با نخبه های اون رشته که اسمشون تو کتاب ها اومده مقایسه می کنم ...
فکر می کنم آیا می تونم ...
اگه این اولین قدم رو با موفقیت بردارم ... خیلی مهمه ....
پس همه تلاشم رو می کنم تا بتونم ...

شاید وقت و انرژی زیادی بخواد ....
سعی می کنم جورش کنم .. ;)

Monday, April 03, 2006

سرم داره کم کم شلوغ می شه ...
برنامه هام بزودی مرتب می شه ...
کار عجیب و سختی رو که تو فکرش بودم تو تعطیلات شروع کردم ...
فعلا نمی گم .... ولی دارم لذت می برم ... تا حالا که خوب بوده ... فکر کنم بهتر هم بشه ...

همه چی مرتبه جز اینکه ایمیل یاهوم پریده ...
نمی دونم چرا راهم نمی ده تو .... با خوده یاهو هم مکاتبه کردم فایده نداشت ... فکر کنم یکی هکم کرده ... و اطلاعاتمو عوض کرده ...

دلم نمیاد ... این اولین آدرس ایمیلم بود .. سالها پیش .... خیلی حیفه ...
نمی دونم کی ممکنه این کارو کرده باشه ....
ولی کسی هست که بتونه کمکم کنه دوباره پسش بگیرم ...؟؟؟

کجاست یاری کننده ای که مرا یاری کند؟؟