Sunday, December 30, 2001

من که هنوز باورم نمیشه ....بارون اومد......کمی بود...ولی اومد......می شه امیدوار بود که تهران هنور از لیست شهرهایی که خدا تو لیست ابربارون زا قرار داده کاملا حذف نشده.
من بدم نمی یاد این بارون رو بگذارم به حساب دعایی که دیروز کردم....ولی می دونین ممکنه واقعا این طور نباشه.
من از خودم خجالت میکشم ...منی که انقده [...] منی که اصلا ارزش این رو ندارم که دعام با بر آورده شدن دعای یکی دیگه هم زمان بشه...
واقعا فکر می کنم خدا می خواسته شرمندم کنه....و بهم بفهمونه که من بدتر از اونیم که فکر می کنم ونشون می دم و اون کریم تر از اونکه بشه فکرش رو کرد....
رحمتش رو بی حساب به همه ارزانی می کنه.......
واقعا از شدت شرمندگی حرف بیشتری نمی تونم بگم....فقط اینکه :
خدایا مرسی...دمت گرم....بازم از این کارا بکن.....از این بارون ها برامون بفرست و برف و چیزای خوب خوب....
و از همه مهمتر از اون برفا که دیشب گفتم...برای پاک کردن دلامون......

No comments: