اگه یادتون باشه اون اول اولا گفته بودم که دلم می خواد اسم وبلاگم باشه آب روان...و دو نوبت هم راجع به دلیلش با هاتون حرف زدم....الان می خوام براتون فالی رو بگم که همون موقع ها از دیوان شمس گرفتم و مستقیما راجع به اسمی حرف زد که من انتخاب کرده بودم...البته الان یک اسم دیگه انتخاب کردم که فکر می کنم ملموس تر باشه و البته یه ارتباطی هم با آب روان داره...حالا بعدا هم اسم رو رسما اعلام می کنم هم دلیلش رو ....(همیشه دلیل میارم...شاید اصلا لازم نباشه ولی فکر میکنم اقلا برای خودم یه بهانه ایه که بیشتر به خودم فکر کنم ).....
حالا ببینین حضرت مولانا چه زد تو خال راجع به آب روان البته نیت من راجع به وبلاگ نویسی بود ولی به این اسم هم فکر کرده بودم.....
چو آب آهسته زیر که درآیم / به نا گه خرمن که در ربایم
چکم از ناودان من قطره قطره / چو طوفان من خراب صد سرایم
سرا چه بود فلک را بر شکافم / ز بی صبری قیامت را نپایم
ز حبس جا میابد دل رهایی / اگر من واقفم که من کجایم
سر نخلم ندانی کز چه سوی است / درین آب ارنگونت می نمایم
مگو که را اگر آرد صدایی / < ای که نامدی گفتی که آیم!>
تو او را گو که بانگ که ازو بود / زهی گوینده ی بی منتهایم.
No comments:
Post a Comment