Saturday, December 15, 2001

امروز باز تو شرکت بحث های نا خوش آیند راجع به زن و مرد پیش اومد....می دونم که خیلی از آقایون این بحث ها رو فقط برای شوخی و خنده این حرف ها رو پیش می کشن...,ولی خیلی ها هم اعتقاداتشون رو نشون می دن و اینکه متعلق به قرن ها پیش هستن .الان خیلی از مسایل درمورد جایگاه زن در جامعه تغییر کرده ...هرچند هنوز حرف هایی هست و همیشه بوده و خواهد بود...که بر می گرده به تفاوت غیر قابل انکار زن و مرد از نظر جسمی و روحی...و اینکه هر کدوم به سختی می تونن اون یکی رو درک کنند.....

من به عنوان یک انسان حق دارم که نسبت به توهین ها و تحقیر ها حساس باشم و حتی دفاع کنم ولی اکثر اوقات ترجیح می دم دراین بحث های خاص نکنم چون به نظر من ارزش حروم کردن انرژی رو نداره.....هرچند این بحث نکردن من ...اعتراضم رو بیشتر نمایان می کنه.....ولی واقعیت اینه که اصلا دوست ندارم برای همچین بحث هایی انرژی بگذارم...چون هیچ نتیجه مفیدی برای آدم نداره.....و تنها اثرش باز داشتن آدم از مسایل دیگه ایه که خیلی مهمترن....
الانم که اینجا بحثش رو پیش کشیدم فقط به خاطر اینه که می خوام یک بار برای همیشه...نظرم رو در این باره بگم و خیال خودم و همه رو راحت کنم...و به قول معروف...خلاص ....

از نظر من, من یا هرکس دیگه ای قبل از اینکه زن یا مرد باشیم یک انسانهستیم...
انسانی که مخلوق ایزد بی همتاست....
مخلوقی که زنده است....عقل داره و اجازه استفاده از اون رو یعنی قدرت تفکر وتجزیه تحلیل داره........وقلبی که می تپه و احساس داره...و اجازه داره با عشق بتپه
و از همه مهمتر..انسانی که وامداره روح خداست و خدا از روح خودش در اون دمیده...

شخصیت و پندار و رفتار و گفتار یک انسان که ترکیبی از عقل و احساسه با توجه به نسبت این دو می تونه باعث تفاوت آدم ها با هم بشه....حالا ممکنه به دلیل تفاوت هایی که خداوند قرار داده یک نسبت خاص بین زنها...یا مرد ها بیشتر باشه...
اونچه که در تاریخ بوقوع پیوسته..در مورد...زنان....منظورم ظلم ها تحقیر ها و خیلی چیز های دیگه ...به نظر من جزیی از ظلمی است که آدمی از اول به خودش روا داشته....ظلمی که یک جنبه دیگش زور گویی حاکمان بوده...و

دوران سیاه و طولانی برده داری... و یک جنبه دیگش ظلمی است که مردان به زنان روا داشتند....که به نظر من این جنبه دوم بر می گرده اولا به قدرت طلبی مرد ها و هم به نادانی و جهل زنان که نتیجه دوری اون ها از جامعه بوده....یعنی می خوام بگم که این ظلم آشکار نتنها گناه مردان هست که گناه زنان هم هست.....
البته یک مسئله ای که مردان دوران ما مطرح می کنن...اینه که الان اونها هستند که مظلوم واقع می شن...(البته این بیشتر دست پیش گرفتنه....)
ولی از نظر من هیچ کدوم درست نیست....یک رابطه سالم و ماندگار و آرامش بخش..رابطه ایه که دو طرف به یک میزان در اون سهم داشته باشن...به یک میزان به هم احترام بگذارند....
ممکنه یک آدم ظالم ....از حکم راندن احساس قدرت و لذت کنه....ولی همچین آدمی.... چه زن باشه چه مرد...قابل ترحمه...که مزه شیرین برابری و عشق دو طرفه و آرامش رو نچشیده. در یک رابطه منطقی سرشار از محبت و متعادل هر دو طرف به یک میزان انرژی وسط میگذارند...در چنین حالتی مثل اینه که این انرژی رو جلوی آینه گذااشته باشن...که 2 برابر میشه....حالا تصور کنید اگر دو آینه روبروی هم باشن چند تا تصویر ایجاد می کنن...یعنی توی یک رابطه دو طرفه و دوستانه و عاری از خشونت که هیچ طرفی قصد زور گفتن نداره و نمی خواد اون یکی رو استثمار کنه...انرژی اون ها بی نهایت برابر می شه......

و مسئله تاریخی این ظلم و اختلاف...به نظر من بر می گرده به همه اون بدی هایی که همیشه در وجود آدم ها خود نمایی کرده.. .همه ما یک جور هایی همه این بدی ها رو داریم...از قبیل خود خواهی...حسادت به بهتر از خودمون....ظلم به هر کسی که از ما کمتره....همه ما چه زن چه مرد درگیر این بدی ها هستیم و بد جوری اسیر خودمون شدیم....
ما وقتی می تونیم به مقام والای انسانیت برسیم و به معنای واقعی شایسته اشرف مخلوقات بودن و جانشین خدا بودن بر روی زمین بشیم......که از بند منیت و خود پرستی خودمون رها بشیم......حالا مرد بودن یا زن بودن تو این راه هیچ فرقی نداره...راهیه که همه باید برن.......
عزت زیاد.....حق یارتون.

No comments: