Saturday, December 27, 2003

وقتی یکی می میره ... چه آشنا چه غریبه ... اون حس عجیب ... به سراغ آدم میاد ... غم ... و ناراحتی .. بیشتر برای بازماندگان ...
آدم سعی می کنه هم دردی کنه ... کمک کنه تا آروم بشن نزدیکان اونی که رفته ...
اما وقتی یک شهر ویران می شه ... چه می شه کرد ؟ چه می شه گفت؟ ... چه کمکی برای دل سوخته این آدما می شه کرد؟
دلشون که هیچ ... اگه بتونیم از سرما حفظشون کنیم ... شکمشون رو سیر کنیم ... و به زخم جسمشون مرهم بگذاریم ... تا دوباره به زندگی عادی برگردن ...
اتفاقی افتاده ... تو لحظه ای خاص عده ای آدم معمولی عین من و شما صدمه دیدن ...اگر بگذریم از اونچه که گذشته و اینکه چرا اینهمه صدمه وارد شده ... اینکه چرا خونه ها سست بودن و ...
اگر تو این شرایط بگذریم !... باید به فکر کسایی باشیم که تقدیرشون بر این بوده که زنده بمونن ... و حالا اگر از کوتاهی ما و مسئولین جونشون رو از دست بدن ... هیچ بهانه ای قابل قبول نیست !
قراره وبلاگ نویس ها اینجا جمع بشن ... و کمک هاشون رو جمع کنن ...

No comments: