احساس طرد شدگی دارم .. احساس نالایق بودن ...
احساس فرهاد کوه کنی که دوست داشته نمی شه ...
(البته ظاهرم آرومه ... و ته ته دلم مطمئن و معتقد به هر چه پیش آید خوش آید ... و هر چه از دوست رسد نیکوست )
احساس طرد شدگی که الان دارم ... دیشب خواب های بد و پریشانی برام آورد ... ولی فکر می کنم که برام لازمه که سوهان زده بشم ...که آب دیده بشم ...
آین ها همه بازی چرخ گردونه به اشارت یار ... که می خواد بهم بگه انقدر به خودم مطمئن نباشم ...
No comments:
Post a Comment