این سال 80 هم کوله بارش رو جمع کرد ... ولی عجب سالی بودا ... بیش تر از ظرفیت یک سال معمولی بار دار اتفاقات جور واجور بود من فکر می کنم .. به اندازه 2 یا 3 سال اتفاقای متنوع افتاد ... هم تو محیط خانواده و جریانات شخصی ... هم ... تو کل دنیا ... از مریضی های جور واجور برا دور و وری ها ...انتخابات.... جنگ ... دعوا ... بمبارون... ترس ... تهدید ...عروسی... کار... وبلاگ ... آبادی ... صلح ...
جالب اینه که به نظرم از پارسال عید 3 سالی گذشته ... همین اتفاقات تابستون به نظرمال 4 سال پیشه میاد ... 10 روز پیش خواهرم یک جایی رفته بود ... که دیروز حرفش شد .. گفتم به نظرم 3 ماه گذشته ....
نمی دونم چی میشه که بعضی وقتا زمان کش میاد ... این جور موقع ها می گن حتما بهت بد گذشته ... ولی در مورد من این طور نبوده ... بهم خوش هم گذشته ... ولی فکر کنم چون بعضی روزا 2 ، 3 جا می رفتم ...یک روز تو تقویم ذهنم تبدیل می شده به 3 روز ...
امید وارم سال دیگه فقط خوبی با خودش بیاره ... خوبی و سلامتی و امید به رو به راه شدن کارها ... و مسایل مملکت.
طالبان که شوت شدن بیرون ...و افغانستان وضعش خوب شد ... عراق هم تکلیفش داره روشن می شه ... فکر کنم ما آخرین بازمانده (ی دایناسور ها باشیم) که باید تکلیفمون یک سره بشه ... و من مطمئن هستم که بزودی میشه ... از شایعاتی که از گوشه و کنار شنیده می شه .. این طور به نظر میاد که 2 راه بیشتر برامون (براشون) نمونده باشه یا مرگ ... یا تن دادن به عدالت اجتماعی و رعایت حقوق مردم (البته با زور همین طوری که نمی شه !! زور و تهدید لازمه ! ) و من فکر می کنم ... خیلی ها انقدر به قدرت عادت کردن که حاضرن برای نگه داشتنش از هر چیزی مایه بگذارن حتی از شعار هایی که تا دیروز پله ترقیشون بود. و در این شرایط به نظر من بد نیست ... حداقل برای شروع بد نخواهد بود ... بقیشو خدا بزرگه ....
خلاصه کلام اینکه از نظر من سال گذشته همچین ها سال خوبی نبود ... وسطاش گاه گاهی پاورقی های خوب داشت ... ولی فکر نکنم به خوبیه سال دیگه برسه ... سال دیگه قراره یکی از بهترین سال ها باشه ... حالا فکر نکنین من کتاب پیش گویی ای چیزی خوندم ها نه ... این به نظرم اومده ... چشمم روشنه ...
No comments:
Post a Comment