Friday, February 27, 2004

از نفس عمیق می گویم ... ازسکوت ... از یادآوری ... و از عشق ... از یک یار و همراه در مسیر رسیدن به یار ... از یک مرشد .. که مدتی من او را خواندم ... پس از مدتی دیگر نخواندمش ... تا اینکه او به سراغم آمد و مرا خواند ... مرا دعوت کرد به راهی از سالیان پیشتر قدم بر آن داشتم ... پایم را محکم کرد و گفت keep going
روزی و روزگاری شکی و تردیدی و دودلی ای داشتم ... بر سر دو راهی بودم ... و اکنون فهمیدم که راه یکی است ... و هرچه بوده چشم من بوده که یک را دو میدیده ...

هرچه در اطرافم می گذرد ... تلخ و شیرین ... لیاقت من است ...
شیرینی یک سکوت .... دلخوری یک اخم ... همه برای من لازم است ... تا بجنبم ... تا فروریزم ... و این منم که این جا سامسکاراها را که همه نگرانشان هستند و فراری ... هدیه ای می بینم تا از غرور زیبایی یک نشست، به چاه نیفتم ... من ... اگر ... ایمان دارم و قدم در راه گذاشتم ... اگر خود را رهرو می دانم ... باید باور کنم که کوچکترین باد ... کمترین اخم ... و هر چه خواسته و ناخواسته پیش می آید زمزمه ای از سوی راهنمای راه است ...
دوست دارم بشناسم و شناخته شوم ... دوست بدارم و دوست داشته شوم ... اما باید بشنوم نوایی را که در گوشم می گوید ... آرام باش ... تقلا نکن برای آنچه شک داری ... برای آنچه نمی دانی خوب است یا نه ... بپذیر لحظه حال را ... بپذیر آنچه را که بر تغییرش ناتوانی ...
می گوید ... آنجا که گوشی نیست ، سخن مگوی ... آنجا که نوری نیست راه مرو ... و در همه جا و همه دم ... جز به امید یار ابدی و ازلی ات نباش ... و تنها هم پای آنکسی شو که چشمش چون تو بر راه است ... دلش با یار است ... اوست همراه تو ، هم پای تو ...
چه خوب است که بتوانی ترس از شکست را رها کنی و در همه جنبه های زندگی بر نسیم کوی یار سوار شوی ... و در پستی ها و بلندی ها اعتماد کنی بر نیروی عشق ... و بر صلاح دید یار ...

و این هفته باز آغازی خواهد بود برای یک سفر ... سفری به مرکز دنیا ... سفری به درون قلبم ...
آغازی برای یک تلاش ... یک امتحان ...
باز ترس و عشق در هم می آمیزد ....
باز لحظاتم سنگین می شوند از یک یاد ... تا سبک بالم گردانند ...
می دانم که سنگ بسیار بر راه خواهم داشت ... زمین بسیار خواهم خورد ... تا بیاموزم دویدن را ... پریدن را ...
تا آماده شوم برای یک پرواز ... برای رهایی ...
رهای همان هدف زندگی من ... همان که هدف اول و آخر من زندگی من و لحظات من است ... رهای - عشق و دیگر هیچ ...

No comments: