Monday, January 26, 2004

همیشه می دونستم که نظام آموزشی مون چقدر بده ... هم از حسی که به عنوان یک محصل داشتم در زمان تحصیل معلوم بود ... هم از نتایجش ...
این ترم یک درس روشها و فنون تدریس دارم ... البته قبلا هم یک درس فلسفه آموزش پرورش داشتم ... در مجموع این دوتا درس - که تازه کتاب های فسیل و قدیمی ای رو می خونیم ما - می فهمم دوران مدرسه چقدر می تونسته مفید تر و لذت بخش تر باشه ...
برام جالبه که قاعدتا مسئولین آموزش پرورش ما باید بیشتر از دو درس دانشگاهی -انقدر که من می دونم- بدونن ... اینکه آدم بدونه چقدر کارش ایراد داره و ادامه بده خیلی جالبه ...
البته بهانه های زیادی هست ... از جمله جمعیت زیاد ، کمبود امکانات و ... ولی از نظر من قابل قبول نیست ... اولا ما کشور فقیری نیستیم ، به شرطی که درامد های ملی هپلی هپو نشه ... دوم نبودن آدم های دلسوزه ... اگر نیاز به تغییر احساس بشه و تصمیمش گرفته بشه با بودن آدم های دلسوز ، با کمترین امکانات هم ممکنه ... در ضمن من فکر می کنم آزادی هایی که به مدارس و معلمین تو روش تدریس داده بشه خیلی کمک می کنه ... اینکه لازم نباشه برای هر کاری بخش نامه بیاد ... و البته نکته مهم دیگه سواد معلمین و تامین مادی اونهاست ...

حالا بهتره من بجای پر چونگی اینجا برم بشینم سر درسم که یک نمره قبولی بگیرم ... حالا من که قرار نیست معلم بشم ... یا رئیس آموزش پرورش ... یا بالا تر! ! ... البته هیچ کدوم این ها فایده نداره ...سیستم جوریه که راه تغییرش از اینجا ها نیست ... مشکلات ریشه ای ... ریشه ای که زیر خاک تنیده شده ... و همه بخش های مملکت رو پیچونده به هم ... حل شدن هیچ کدوم به تنهایی معنی نداره ...

No comments: