Wednesday, January 07, 2004

دلم می خواد چشمام رو در بیارم و بندازم تو فنجون چایی یخ کرده کنار دستم ...
امشب حتما این کد ها میان به خوابم ... کد هایی که خیلی وقته باهاشون دوستم ... باهاشون کار می کنم و زندگی ... امروز شدن مایه عذابم ... یک عالمه td , tr دورم رو گرفتن و می خوان با > بزنن تو سرم ... همشون دوست بودن .. ولی از پشت خنجر زدن بهم ...
css ها که مرهم زخمم بودن ... دوای دردم بودن ... تنهام گذاشتن و رفتن ...
هیچ کدوم فکر نکردن که من خستم ... فکرم مشغوله ... برنامم نا مرتبه ... دوهفته اس یک دل سیر باشگاه نرفتم ... یک ماهه کوه نرفتم ... خیلی وقته با خودم جلسه نذاشتم ... فکر نکردن هفته دیگه امتحانام شروع می شه ... کلی درس نخونده دارم ... محیط کار خستم کرده ...
وقتی تنهایی ... وسط کلی کار ... بدون کمک ... بدون دلسوز ... بدون کمی توجه ... وقتی فقط توقعه که بالا می ره ... خسته می شی ... کم طاقت ... و ضعیف ...
...
نگران نشین ... من خوبم ;) ... فقط کمی خستم ... نمی دونم واقعا نمی دونم چه بر سرم می اومد اگه اون لحظات سکوت رو نداشتم ... اگر یک نسیم از یک جای دور نمی اومد تا این خستگی ها رو از تنم به در کنه ... نمی دونم اگر اون تسلسل تسبیح وار نبود ... اگر اون قدرت پشت سر نبود ... اگر اون عشقی که گه گاه وسط کار و شلوغی تاپ تاپ نمی کرد ...
نمی دونم .. و نمی خوام بدونم که چی می شد ...
گاهی خسته می شم و کم طاقت ... گاهی حرف های بی ربط پشت هم می زنم ... ولی معمولا زیاد طول نمی کشه ... این منم که آب سرد می ریزم روش (نمی دونم شایدم من نیستم !)... و همه این گلایه ها رو سوخت می کنم برای یک کوره دیگه ...
آره ... نکته اش همینه ...
تا نشیبی نباشه .. فرازی نخواهد بود ... تا سردی نباشه ... گرما معنی نداره ... آرامش با وجود سختی و شلوغی و خستگی معنا پیدا می کنه ... و تا بدی و بی وفایی و دزدی و خشونت رو نبینی قدر عشق رو نمی فهمی ...
علاوه بر اینها نکته ای که می خواستم بگم این بود که ... نه تنها نور در تاریکی جلوه پیدا می کنه ... بلکه باید زغال سیاه سوزونده بشه تا نور و گرما پدید بیاد ...
کوچکترین حساسیت نسبت به محیط ... و نسبت به بدی ها ... و اون غمی که ته دل (دیده یا نا دیده) ایجاد می شه ... بهترین بهانه است ... و بهترین موقعیت رو ایجاد می کنه برای عشق به حرکت و حرکت به سمت پاکی و عشق ... به سمت بی وزنی . .

آرمیدن در آغوش معشوق چه لذتی داره بعد از یک روز خسته کننده و طولانی ...

No comments: