فکرش رو بکنید ... بعد یک هفته صابون زدن .. به دلتون ... و خرید ... و آماده کردن همه چی ... یکهو خبر بدن که همه بر نامه ها رفتن رو هوا ... و دنا و هویج و بز و این صحبت ها همه مالیدیشن ... یک عالمه قر ناگهانی رو با خودتون ببرین سر کلاس ... حالا باز خوب بود که حال و هوای خانه کاریکاتور بهترم کرد ...
تازه نمی دونم اوضاع عجیبی داره پیش میاد .. آب و هوا داره بد جوری می ریزه به هم ... الان همه به یک آفتاب گرم احتیاج دارن تا یخ هاشون رو وا کنه ... آدم نمی دونه ... مشکل از کجاست و تقصیر از کیه ... دنیای آدم ها اینجوریه دیگه .. فقط می شه دعا کرد .... دعا کرد ... که همه چی یکجوری پیش بره که در نهایت همه خوشحال باشن ... هر چند ... تو این دنیا همچین چیزی بعیده ... ولی به نظر من اگه آدم ها خودشون بخوان ... می تونن ممکنش کنن ...
بازم آخر حرفم رو رسما با سه نقطه تموم می کنم . . .
خدا بیامرزه پدر مخترع سه نقطه رو ... p:
No comments:
Post a Comment