Thursday, April 24, 2003

چرا هیچ تفالی مناسب حالم در نمی یاد ... انتظار دارم وقتی یک دوره تموم می شه ... همه حسب حال بگن ... حافظ ... مولانا ...دیوان به سوی مبدا .. . همشون از یار می گن ... و از سرمستی ... و از عشق ... درست می گن .... ولی احساس می کنم ... مستی از سرم پریده ... احساس می کنم تلاش هام بی نتیجه بودن ... حواسم خیلی پرت بوده و هنوزم هست ... احساس می کنم کوی یار رو گم کردم ... انگار یکهو زدم تو جاده خاکی ...
مگه می شه یارم نباشه ... اون هست ... من نمی بینمش ...
به قول شاعر: کو یارم ... یارم کو ... نازنین نگارم کو ؟

No comments: