Wednesday, March 17, 2004

بعد از مدتها اومدم یک دل سیر وبلاگ بنویسم ... بی دقتی کردم همش پرید ...
حرف که همیشه زیاده ... موضوع هم تا دلت بخواد ... راجع به هرکدوم می شه کلی نوشت ... از 8 مارس به اینور کلی حرف دارم من ... حرفایی که تلمبار شدن رو هم ... و فکر نمی کنم این آخر سالی وقت کنن بیان بیرون ...
خبرای خوب و اتفاقای خوب و روز های خوب زیاد بودن ... برف بوده .. هوای خوب بوده ... در کنارش خبر های بدهم بوده ... بدتر از اون اینکه یک خبر بد بشنوی راجع به یک دوست قدیمی ... خبری که مال پارسال همین وقتاست ... و تو بی خبر بودی ... دوستی که فکر می کردی خوب و خوشه ... حالا می بینی که تمام اون وقتا چه حالی داشته ... از خودم خجالت کشیدم ... انقدر درگیر مسائل خودم بودم که از دوستام باز موندم ...
نمی دونم چرا انقدر دور و برم داره از این خبرهای بد زیاد می شه ... از اون خبر هایی که دامن می زنه به تردید های من و شک های من ... نمی دونم ... دنیاست دیگه ... باید باهاش ساخت .. باید کنار اومد باهاش ...
این سال 82 هم رفت نمی دونم خوب بود یا نه ... رفت پیش سال 81 ... و بقیه بروبچ ... همشون با خوبی هاشون و بدی هاشون گذشتن ...
سال دیگه این موقع هم سال 83 هم می ره ... و همینقدر که الان از اومدنش خوشحالیم و امیدوار و فکر می کنیم یک آغاز جدیده ... اون موقع از رفتنش خوشحال می شیم ... و لحظه شماری می کنیم تا سال جدید بیاد ...
همیشه همینطوره موقع رفتن یک سال آدما خوشی ها و نا خوشی هاشون رو سبک سنگین می کنن ببینن کدوم کفه ترازوشون سنگین تره ...
من در مورد سال گذشته نمی دونم چی باید بگم ... چندان خوب شروع نشد ... ولی بد هم تموم نشد ... احساس می کنم خیلی واقع بین تر شدم ... تجربه هایی کسب کردم ... تصمیماتی گرفتم ... مجموعه موفقیت ها و شکست ها ... همه سفرهای رفته و نرفته ... همه و همه یک کفه پر از تجربه برام بوجود آورده که فکر کنم خیلی ارزش داره ... در ضمن سال گذشته وزنم رو روی پاهای خودم خیلی بیشتر حس کردم ... دل کندن ... بریدن ... تلاش کردن ... دویدن بدون استراحت ... هدف داشتن ... برنامه داشتن ...از اون مهمتر، آدما ... اووه ... زندگیم پر بود از آدم ... آدم های قدیمی و آدم های جدید ... دوستان و تجربه های غریب ... محیط های مختلفی رو دیدم ... تجربه کردن حس، درمیان جمع بودن و دل جای دیگر ... رو به کررات تجربه کردم ... زیبایی تنها بودن و قشنگی با دوستان بودن ... در ضمن سال گذشته برای زندگی معنوی من سال مهمی بود ... پر بود از لحظات سه بعدی ...
فکر می کنم سال 82 با همه بالا پاییه هاش سال خوبی بود برای محک زدن اراده ام و ایمانم ... ای کاش بالا پایین ها و امتحانا همینجا تموم می شد ... ولی نشده ... فکر کنم تا چند سال دیگه همچنان زندگی شلوغ و پر مشغله و پر امتحانی داشته باشم ...
امیدوارم تو لحظه لحظه زندگیم یارم کنارم بمونه و با عشقش کمکم کنه تو تصمیم گیری هام ... تو تحمل سختی ها و به سلامت گذشتن از بین خوشی ها ... کمکم کنه ... تا درعشق زندگی کنم و به رهایی برسم ...
امیدوارم یارم یارتون باشه

No comments: