Wednesday, March 26, 2003

فکر می کنم همه اتفاقات در این جهت پیش رفته ... و داره می ره که من خودم رو بهتر بشناسم ... آره دارم می فهمم که چه توانایی هایی دارم ... هر لحظه که می گذره می بینم که چه راحت می تونم دور بشم از اون چیز هایی که به نظرم غیر ممکن ... بود ...
می بینم که اگه کاری رو بخوام بکنم ... می تونم ...
... دارم اختیار رو تو زندگیم حس می کنم ...
دارم از وابستگی هام رها می شم ... الان دیگه می تونم بگذارم برم ...
صبح زود راهی شمالم ...
خدانگهدارتون.