Thursday, November 07, 2002

این چند وقته برنامه ها اصلا اون طوری که من فکر می کردم پیش نرفت ... معمولا نرسیدن به خواسته ها ناراحتی ایجاد می کنه ... بخصوص اگه دنبال هم باشن ... ولی اون چیزی که من بهش رسیدم بی ارزش بودن اون چیزهایه که ناراحتشون بودم ... ارزش مال اون وقت و انرژیه که ار من و دور و بریها به هدر می ره ... انرژی صرف کردن برای غبطه چیزی رو خوردن که متحقق شدنش (یا نشدنش) تا حدی دست ما بوده ... حروم کردنه .. وقت و انرژی ای که می تونه صرف اندیشیدن به زیبایی بشه ...
مهم اون انرژی منه ... و انرژی دوستانی که این جور وقتا الکی هدر می ره ... وقتی آدم الکی به خودش و امکاناتش و شرایطش مطمئن باشه ... و منتظر هیچ تغییری نباشه یکهو می خوره تو ذوقش ...
وقتی یادش بره که یک قدرت بزرگی هست که همه چی به دست اونه ... اون وقته که اشارات براش سنگین میان اشاراتی که اگه حواسش جمع بود می تونستن حکم یک پیغام عاشقونه رو براش داشته باشن ... و کلی باهاشون حال کنه ...
هم خودش حال کنه هم دورو بری هاش..
چجوری؟
فقط اگه حواسش جمع باشه همه چی حل . :)

No comments: