نمی دونم دقیقا چی می خوام بگم ... دلم یک کم گرفته ... شایدم نگرفته ... شاید الکی تحت تاثیر چیزهایی که می بینم و می شنوم قرار می گیرم ... وقتی قصه زوجی رو می شنوم که با هم کنار نیامدن ... معمولا خیلی منطقی به خودم می گم ... خوب هر چیزی ممکنه ... و نباید تو هیچی اجباری برای کسی قائل شد .... با خودم فکر می کنم ... که دوست داشتن که به زور نمی شه .... با خودم می گم ... آدم ها به مرور تغییر می کنن ... اندیششون ... فکرشون و احساسشون ... و اگه یکی عوض نشه نشان از بی تحرکیشه ... و اگه یکی رو به زور تو یک قالب بچپونی ... منفجر می شه ... این تغییرات که درونی هستن ... از نشانه های بیرونیشون ...ممکنه تغییر رویه زندگی باشه ... تغییر آدم های دور و بر ... و حتی تغییر معیار های احساسی ای که موجب دوست داشتن می شن ... این ها همه تغییراتی هستن که ممکنه پیش بیان ... و در نمونه های اطراف هم کم نیست نمونه هاشون ...
همه این ها درست ... اما وقتی یک نمونه عملی و نزدیک می بینی ... یکهو یک حس عجیبی بهت دست می ده بخصوص اگه طرفی که می شناسیش از این جدایی سرخورده ببینی ... دختری که عشقش رو به پای کسی ریخته و جوابی در خور دریافت نکرده ... اون وقت دیگه با هیچ منطقی نمی تونی جواب احساس خودت رو بدی ... تو یک لحظاتی از زندگی منطقی ترین آدم های دنیاهم جلوی خودشون کم میارن ... و جواب احساس خودشون رو نمی تونن بدن ... وقتی یک دلی بشکنه با هیچ توضیح و تفسیری نمی شه چسبوندش ... نمی دونم ... اصلا تو ذهنم لغتی به نام خیانت تعریف نشده ... فقط می دونم که آدم موجود عجیب و غیرقابل پیش بینی ... نمی دونم اعتماد کردن صد درصد اصلا معنی داره یا نه ... وقتی آدم از فردای خودش خبر نداره چجوری می تونی رو فردای یکی دیگه حساب کنه ... نکه هر لحظه تو شک و نگرانی باشه ... نه ...
به نظرم بهتره بجای تکیه کردن به یکی مثل خودت ... امیدت رو و تکیه ات رو به جایی بدی که پشتش خالی نباشه ... به کسی که به خواب نره و مثل خودت محدود به این جسم سراپا نیاز نباشه ... و هیچ وقت از عشقش بهت کم نشه ... اون وقت با یک آرامش قلبی ... می تونی دست به دست کسی بدی ...و باهم به اون دیوار بدون ترک تکیه بدین ... و از زندگی لذت ببرین ... از داشتن تکیه گاه مشترکی که هیچ وقت تنهاتون نمی گذاره لذت ببرین ... و بجای حروم کردن وقت و انرژی همدیگه ... تو این بازی های زندگی ... به فکر ساختن اون آدمی باشیم که به منبع اصلی عشق متصله و هیچ کس صدمه ای بهش نمی تونه بزنه ... با همدیگه قدم تو راهی بگذارین که لحظه به لحظه اش به یاد موندنی و قشنگه ... :)
چه رویای قشنگیه ... بدست آوردن دل اون یار سراپا نیاز ... حتی لحظه به لحظه ای هم که هنوز بهش نرسیدی قشنگه و پر از بوی خوش ...
No comments:
Post a Comment