Thursday, December 15, 2005

به آرامش می رسم با خودم و تصمیماتم ...

این من هستم ... ماهی سیاه کوچولو که از یک برکه گذشت ... نخواست که پابند خزه های رنگ و وارنگ برکه بشه ... اگه می خواست بمونه ... بخاطر احتمال راه مخفی دریا بود ...

اگه صبر می کنم ... برای اینه که مطمئن باشم ... انقدر که هیچ لحظه ای تو زندگیم برنگردم به عقب نگاه کنم و پشیمون بشم ...

این اطمینانی هست که فقط خودم می تونم به خودم بدم ...
و برام خیلی مهمه ...
این اطمینان رو دوست دارم ...

تجربیات زندگی هم خیلی عزیز هستن ... سخت ترینشون هم خوبه ... شاید در کوتاه مدت ضعیفم کنه ... ولی در دراز مدت قوی ترم می کنه ...
از اون مهمتر نشونم می ده دوستای عزیزی رو که نگرانم هستن ... کمکم می کنن و برام انرژی می فرستن ...

اینجا از همه تشکر می کنم و می گم مرسی دعاهاو انرژی هاتون بدستم رسید ...
i love u all*

No comments: