عیدتون مبارک ...
ماه رمضون رو دوست داشتم ... ولی دیگه این چند روز آخر دعا می کردم زودتر بره ... خیلی خسته شده بودم ... حالا که رفت طفلکی ...
تولد وبلاگ منم که فردا باشه مبارک ....
دیگه پیرشده وبلاگم ... باید بازنشست شه ... :P
دیگه همین ... هوا خوبه ... بارون میاد ... امروز عصر می خوام برم کوه ... تمرین آمادگی اسکی دارم ...
دیگه ... می خوام برم عضو سازمان پیشاهنگی ایران بشم .... (از اینکه یکجور تشکل جهانی هست خوشم میاد .. و اینکه خیلی زمینه برای کار تو ایران داره)
هوای کاریکاتور و انیمیشن هم افتاده به سرم ...
در عین حال یک کار پاره وقت به عنوان طراح وب به تورم بخوره بدک نیست ...
کارها و فکرا ی همیشگی هم که سر جاشه .. دانشگاه باشگاه ... ددر و ...
یک کمی مثل "یک سر داره و هزار سودا" در موردم صدق می کنه ... نه خیلی ...
:">
No comments:
Post a Comment