Friday, July 19, 2002

سلام اهالی .... من رفته بودم اردو ... کارم درست شد و الان جزو ترکیب اصلی تیم دانشگاه هستم ... اونی که نور چشمی بود و مربی مجبور شده بود بگذارتش جای من الان تو ذخیره هاست ...
امشب اومدم خونه استراحت ... ولی واقعا شب تو خوابگاه خوابیدن کاره سختیه ... تازه من راحت خودم رو وفق می دم ... ولی تخت خود آدم یک چیز دیگست ...
تو همین دو روزه انقده آدم های جور واجور دیدم که نگو ... از همه نوعی ... حرف برا زدن زیاد دارم ... ولی خیلی تو موود حرف زدن و قصه کردن نیستم ... فعلا دارم سعی می کنم خودم رو به بی کامپیوتری خوابگاه عادت بدم ... که دو روز دیگم که می ریم مشهد زیاد بهم بد نگذره ...
:)

No comments: