دکتر واسانت لادا :
در هر قطره ، اقیانوسی نهفته است و در هر سلول، شعور کل بدن جای دارد.
وجود من با کل هستی و تک تک انسانها یکی است ... این درک و عشق است که من را با کل هستی یکی می کند و مرا به آرامش ... قدرت می رساند ... و تحمل ناملایمات آن زمان آسان می گردد ...
من باید دنیا را اینگونه که هست پذیرا باشم ... نتنها پذیرا باشم که به آن عشق بورزم ... تا کل وجودم از انرژی لبریز گردد ... و نور و عشق همه زوایای تاریک وجودم را پر کند ... تا صفحه ای صاف و صیقلی گردم ...
یادم باشد ... که با تیشه و کلنگ تنها می توان به جنگ سنگ رفت ....
من انسان ... و همه موجودات دیگر از نور ساخته شده ایم که جز با عشق تغییر پذیر نیست ...
بخاطر می آورم ... چندسال پیشتر را ... 4 یا 5 سال ... که با همه بلند پروازی ها آنچنان با شرایط سازگار بودم و همه زندگی را زیبا می دیدم ... ولی اکنون بس گذر این سالها ... سخت شده ام و پر توقع می خواهم ببخشم اما با شرط ... و این است گره کور کار من ...
ساده اندیشیدن ... بخشیدن و پافشاری نکردن بر ساخته ها هیچ تناقضی با بلوغ ، قدرت و شخصیت کامل و شکل گرفته ندارد ...
اینکه بدانم از کل زندگی ام چه می خواهم دلیل نمی شود تا قدم به قدم و لحظه لحظه زندگی ام را با سخت گیری بگذرانم ... اگر چنین کنم خواهم دید روزی را ه در پی یافتن پله اول که مطابق با استاندارد هایم باشد مانده ام ... در حالی که خیلی پیشتر می توانسم از شیبی ملایم بالا روم و به اوج رسم ....
من می توانم ... و می خواهم که پر از عشق باشم ...
پس هستم ...
من عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست.
:)
No comments:
Post a Comment