همه چی مرتبه .. برنامه ها ... کلاس ها ... تمرین ها ...!!
برای کار هم شاید یک کارایی کردم ... یک پیشنهاد همکاری از یک دوست داشتم قدیما ... که قبول نکرده بودم ... حالا شاید رفتم پیشش .. یک چیزایی من به اون باید یاد بدم تو زمینه دیزاین ... و خیلی چیز ها هم می تونم ازش یاد بگیرم ...
درس ها هم که کم کم باید خوندنشون رو شروع کنم ...
یک ترجمه هم هست که باید شروع کنم ...
دیگه می مونه کلاسای کاراته ... که هنوز باشگاه نزدیک پیدا نکردم که سبکم رو عوض کنم ...
دیگه ...
ام ... اوضای اون NGO هم هنو معلوم نیست ... می تونه کار خوبی باشه ... ولی تا شروع کار راه زیاد ... اونم راهی که اصلا نمی دونم از کجا باید شروعش کنم ..
می مونه اوضای تمرینای کانون اصلا خوب نیست ... یعنی با اینکه برنامه ها مرتب شده هنوز اون طور توش جا نیفتادم که با آرامش به تمرینام برسم .. یک خط در میون جا میاندازم :">
اها یک چیزه دیگه ... کرم هنر باز افتاده به جونم ... عشق طرح زدن .. طراحی کردن ... رویای کاریکاتور و انیمیشن باز اومده سراغم ... فقط اینو می دونم که اگه بخوام دوباره شروع کنم بعد 2 سال و نیم باید یک مدتی برم خط بکشم .. چون دستم کاملا خشک شده ... اینم می دونم که خیلی هم هر کی هر کی نیست ... اگر بخوام موفق باشم باید واقعا وقت بگذارم ... همونطور که تو همه زمینه ها برای موفق بودن باید ذهن دربست در اختیار اون رشته باشه ... و این می شه مشکلی که من دارم ... انتخاب ... وقتی که علایق مختلف دارم این می شه دیگه !!
تا حالا رو علایقم در حدی تلاش کردم که شرایط بهم اجازه بروزش رو داده .. یعنی استارت رو زدم ... ولی پیشرفت رو به شرایط جامعه و اون چیزی که جلوی پام گذاشته وابسته کردم ...
چون فکر کردم حداقل علاقه لازم رو دارم ... استعداد هم شاید کم باشه .. ولی برای شروع حرکت کافیه ... بقیه اش خیلی بستگی داره به اینکه تو اون زمینه خاص کار باشه ... شرایط باشه ... زمینه برای موفقیت باشه ... نمی خوام انرژیم رو هدر بدم ...
...
نمی دونم والا ... فقط انتظاری که دارم ... و شاید زیاده اینه که بتونم آرامشم رو حفظ کنم ... و هر کاری که می کنم هر دغدغه ای که دارم باعث نشه یارم یادم بره ... اونه که انگیزه زیستن منه ... و عشق به حرکت بهم می ده ... فقط و فقط اونه که می تونه آرامش و امنیت رو وسط میدون جنگ به یکی هدیه بده ...
No comments:
Post a Comment