فرار آسان ترین راه است ... و نه زیبا ترین ...
تلاش ... گذشت ... تحمل و دیدن زیبایی .... استعداد می خواهد ... قدرت می خواهد ...
والبته گاهی فرار سخت ترین کار است ...
من ضعیفم و نازیبا ... کورم و تنها ... مقاومت و تلاش را دوست دارم ... اما در برابر چه چیز و برای چه چیز ... برای زیبایی هایی که به خودم تلقین می کنم ؟ ...
یک جادی صاف و بی دست انداز راننده را به خواب می کشاند ... خسته و فرسوده می کند و به کام مرگ می فرستد ...
یک جاده پر پیچ خم هم ... اگرزاویه پیچ هایش بیش از توان راننده باشد و عمق دره هایش بیشتر نیز نتیجه آغوش مرگ است ...
من از پیچ و دست انداز جاده فراری نیستم ... به شرطی که اجازه ام دهد لحظاتی به زیبایی های جاده بنگرم ...
No comments:
Post a Comment