Sunday, April 23, 2006

عجب کتاب خفنیه "هنر در گذر زمان"

خوندنش خوشاینده ... ولی حفظ کردن اطلاعات و اسامی توشون یک کمی ... فقط یک کمی سخته ...
راستش ... من که زدم تو خط کتاب خوندن ... اونم این تیپ کتاب ها ...
فعلا می خونم و لذت می برم ... دوست ندارم حفظ کنم ....می خونم و می رم ...
از مجموعه کتابهایی که بخونم .... مباحثی که توشون تکرار می شه احتمالا یادم می مونه ...

زندگی خوبه و داره می گذره ... اگه خودم نخوام سختش بگیرم ... اون بهم سخت نمی گیره ....
خودم با دست خودم تو راه زندگیم سنگ نندازم ...
و نگذارم ترس از آینده نا شناخته حالم رو خراب کنه ...


من اینجا میام و می نویسم ...فقط برای یادآوری به خودم ...
احتمالا به درد هیچکس دیگه ای نمی خوره ... گذشت اون دورانی که یک نیم نگاهی هم به خواننده ها داشتم .... اینجا دیگه ارزش عمومی نداره ....
دقیقا اون برکه کوچیکی هست که قبلا هم گفته بودم ...
بهتر شما خواننده ها اینجا وقتتون رو تلف نکنید .... بروید کنار دریا و از عمق و گستردگی بی انتهای دریا لذت ببرید ...

این برکه خیلی کوچیکه ... برای خودم هم جا نیست ... منم باید کوله بار سفر ببندم ...

سفری که رویاش همیشه در ذهنم بوده ...
این پرونده باید دوباره به جریان بیفته ...

نباید اجازه بدم که تو برنامه هام غرق بشم ...
من برنامه رو می ریزم ....و من مسئول کم و کاستی هاش هستم ...

از خدای مهربونم می خواهم کمکم کنه تا در درجه اول اون تعادلی و تناسبی که تو زندگیم می خوام بتونم اجرا کنم ... و بعد از میانه این زندگی شلوغ با یاری و کمک خودش به رهایی برسم ...
خداجونم مرسی .... مرسی ... برای همه چی مرسی ....
مخصوصا شور و شوقی که تو وجودم داره می جوشه ... عشق به ساختن ... و عشق به حرکت ...

No comments: