یکسال گذشته و زندگی من با آمدنت دیگر گون است
لذت آغوش و بوسیدنت که از اکنون سال به سال کمتر خواهد د که تو از اکنون شخصیت مستقل خود را نمایانده ای ... گویی دستت را به زودی رها می کنی و پی زندگی خود می روی .. و من می مانم چون مادران دیگر چشم بر در ... و دل در گرو آغوشت
اکنون که می نگارم تو در آغوش پدر بر لب ساحل در حال تجربه کردن ذره ذره این دنیایی
من نیز
من نیز هنوز کشف می کنم
تورا
و دنیا را از نگاه تو
No comments:
Post a Comment