آغوش مادر و پدر
آغوش خواهر
آغوش معشوق
آغوش فرزند
هر کدام طعمی دارند و جایگاهی.
آغوش مادر مکان گرم و امن و پر خاطره است با عمقی که به یاد نمی آوری آغازش را. و هر دم نگرانی فراقش را!
آغوش خواهر پر است از زیر بم های جوانی و سنگ صبوری دو سویه برای همیشه!
آغوش معشوق نسبتی دارد با سابقه اش و زمانی که هدیه اش می کنی. و عشق و هوس و صمیمیت گوشه های اند که در زمان های مختلف گرمای رابطه به سوی هرکدام می لغزد و برایت رنگی می آفریند دیگرگون.
و اما طعم آغوش نوزاد دیگر است!
نوزادی زاده تو و در راه آینده ای که تو را در آن راه نیست. طعم حمایت دارد و مفید بودن. وقتی گریه اش اینجا آرام میگیرد دیگر درد و خستگی معنا ندارد و عجول ترین هم که باشی لذت صبر را می چشی. گرمایی دارد مخلوط با سرمای عدم قطعیت و ترس از اینکه او در آینده دیگر گرمای وجودش را با تو قسمت می کند یا نه. پس حس دم غنیمت است دارد با امیدی به آینده.
No comments:
Post a Comment