Wednesday, October 30, 2019

ماهی سیاه ِ بزرگ و ماهی سیاه کوچولو

من همون ماهی سیاهم که تو برکه از همه کوچک تر بود و میخواست به دریا بره... 
حالا که دیگه ماهی بزرگی شدم نمی دونم از دنیا چی می خوام و جایی که رسیدم کجاست شاید یک برکه بزرگتر؟ مطمئنم که دریا نیست!
حالا یک ماهی سفید کوچولو با چشمان جستجوگر سیاه جلوم نشسته و می خواد ازم کلی سوال بپرسه ... هنوز چیزی نگفته ولی تو چشماش میبینم اشتیاق دونستن رو و می دونم به زودی ازم سراغ دریا رو می گیره ... 
و من چه خواهم گفت؟ 
پسرم دریا همینجاست!
پسرم دریا دروغه؟
پسرم برو به دنبال دریا!
کاش بتونم بگم
پسرم بیا باهم به دنبال دریا بریم!